ناله یک سردفتر
از آن روزیکه سردفتر شدم من **** دچار رنج و درد سر شدم من
زهر مشکل که رستم اندرین راه **** اسیر مشکل دیگر شدم من
بدارائی و ثبت و بانک ملی **** بسان بنده فرمان بر شدم من
زبس بشنیده ام زور از مقامات **** کتاب روز را از بر شدم من
همه مولا –ولی مولای بی مهر **** که زیر بار شان چنبر شدم من
زبس این ماده آن ماده خواندم **** بری از ماده و از نر شدم من
چون آمد بازرس چون شیر غران **** چو شیری گوشه محضر شدم من
زبس ایراد بی جا کرد بر من **** شدم آتش زکوره در شدم من
چو آمد سر ممیز با تکبر **** زهول و هیبت او بدتر شدم من
چو صادر کرد اخطارجریمه **** بسان عود در مجمر شدم من
زوحشت دائماً لرزد تن من **** به بیم و خوف هم بستر شدم من
همه خواهند مسئولیت از من **** خداوندا چه بد اختر شدم من
همه جویند عیب از من خلایق **** تو پنداری که پیامبر شدم من
خجالت دارم از این حق التحریر **** که الحق ازکم کمتر شدم من
زبس اجرای مجانی نوشتم **** خدا داند که کور و کر شدم من
زبس بنوشتم اخطارات مفتی **** بی جهت مظهر شدم من
امان از دفتر قبض امانات **** چه بیهوده دچار شر شدم من
برای من بخوان امین یحیی **** که اندر کار خود مضطر شدم من
نه دنیا دارم اکنون نه عقبی **** گرفتار دو سر کیفر شدم من
سخن کوتاه کن توسید
بگو آفات را محور شدم من
ما عیب خود هنر نشمردیم هیچگاه
در عیب خویش ننگرد آن کس که خودستاست
احسنت یک واقعیت تلخی که هرکس بخواهد سالم دراین شغل کارکند گرفتارش می شود
بدارائی و ثبت و بانک ملی **** بسان بنده فرمان بر شدم من
جانا سخن از زبان ما میگویی
بنازم که الحق دردمان را اینچنین اعلام کردی ولی همکاری محترم تاباشیم درمعرض اتهام هستیم وخواهیم بود
سردفتران محترم ( نا شکری دیگه بسه )
درود بر شاعر محترم به ساده ترین زبان مشکلات را به تصویر کشیدی درود
با آه و ناله کاری درست نمیشه، آه ناله نشان ضعف و بی لیاقتی است اگر واقعا به ادعاهایتان معتقدید باید دست بکار شوید و از آبرو و اعتبارتان دفاع کنید وگرنه باید سکوت و صبر کرد نه ناله؟
بهرحال باید اذعان کنم باتمام مشکلاتیکه همکاران محترم دارند وگریبانگیرشان است باور کنید اعتباری که مردم برای شغل ما قائلند برای بساری مشاغل دیگر نیستند همکاران محترم در برخورد مردم متوجه ماجرامیشوند علیرغم ضربه های بسیار سهمگینی که به شغل ما وارد شد بازهم جای شکرش باقیست