iran flag

ما و کانون ما

ما و کانون ما

دفتر خانه و آسیبهای عدیده آن امروز مایه ملال صنفی  شده است و استیلای نگاه کمی و تجاری به آن حقیقتا آزار دهنده ، جان خراش و جان فرساست .وقتی مطالب به ظاهر با  شهامت( و به جهت باطنی  و با پندار روانشناختی از سر ترس ) عده قلیلی  دوستان همکار را در شبکه های اجتماعی رصد میکنم  ضمن موافقت با بعضی مضامین ان در مواردی نه تنها قانع نمیشوم بلکه  مکدر و معترض نیز هستم  انتقاد و اعتراض من به بعضی از  ان مطالب به خاطر سه نکته زیر است که امیدوارم بتوانم در این مقاله روایت کنم

1-مطالب تلگرامی قلیلی از همکاران  به طرز وسوسه بار و فریبنده ای جامه ی رو ش (تجربه زیسته روایت عینی ،تجربه مشاهدتی)به تن کرده است .اما متاسفانه این خاطرات شخصی  قلیلی از همکاران  فعال در فضای مجازی به راحتی و بی درنگ  میتواند توسط  همکار دیگری (از جمله خود بنده  با  دو دهه و اندی سابقه محضری)که  می تواند ادعا کند که هیچ یک از این خاطرات را تجربه نکرده است و تماما قابل رد است  و انکار و تردید .

بنده  مخالف آسیب شناسی نیستم اما آسیب شناسی متفاوت است با تعمیم گرایی  بی مهابا با اتکا به روشی ناروا .بنده ( و شاید عده پر شماری از همکارانم در جامعه سردفتری )به عنوان یک فرد مستقل و بری از منصب و جناح ورانت و باند هرگز کم کاری از سوی نمایندگان در کانون مرکز یا خراسان  را  در سالهای اخیر تجربه نکرده و “راهبردی” را جدی نیافته ام که با قلم پردازی به آن جای اصل و فرع را عوض نمایم .و اما یادداشت چند همکار قلیل  که هنوز جوهر حکمشان خشک نشده (و با سری نویسی چند سند تعهد و اقرار و چند سند دم دستی دیگر توهم سردفتر بودن  و همه چیز دانی بر آنان غالب گردیده ) را استراتژی نمی دانم .

هزاران همکاری که از دهه 60 قدم به این عرصه نهاده اند صالح ترین افراد این صنفند که می توانند داوری کنند که عملکرد رئیس فعلی  سازمان ثبت و ریاست فعلی  کانون مرکز و کانون خراسان  در مقایسه با روسای قبلی به جهت ارتقای کمیت و کیفیت به هیچ عنوان  با گذشته قابل مقایسه نیست و  تمنای زیاده  تعداد معدودی  همکار نا بالغ نمیتواند گردی بر چهره این عزیزان بنشاند . بنابراین از باب دفاع از مصلحت عموم به عرض میرسانم که این عده از همکاران قلیل در  نوشتارتلگرامی به  ظاهرا روشمند خود در حق بسیاری از عزیزان خدوم ما جفا کرده  وبه نظر می رسد که “روش”مختار آن اصحاب خرده گیر بعضا حامل امین و ناقل صحیح “محتوا”نیست و محتوا در تله روشی کاملا کلیشه ای به نام «تجربه ی زیسته»خفه شده است. نفس این تعمیم گرایی پوزیتیویستی ،ناقض حقوق اولیه و بی حرمتی به همکارانی  است که به رغم مشکلات و حرف و حدیث ها  بسیار می کوشند و  همچنان تامل و تحمل  و تلاش جدی  می کنند .

2-نظرات  مشحون از داوری و اغراق :نظرات  بعضی دوستان در فضای مجازی لبریز از مفاهیم قضاوت بار است .تمام سعی آنان این است که دغدغه های به ظاهر روشنگرانه  دم دستی  صنفی  را در ظرف شکننده  اکادمیک بگنجانند لیکن نکته ان است که این دو (دغدغه ی روشنگرانه  و روش پوزیتیویستی )غالبا با هم نمی امیزند ،یعنی دغدغه های رهایی بخش روشنگرانه  به سهولت در قالب “علم پوزیتیویستی”نمی گنجد  و نتیجه کار چیزی نیست جز ((استبداد جسارت))و فرو کردن  تیر  تیز ساینس بر شانه هایی که هماره به شکوه و عظمت خانواده سردفتری می کوشند.

بسیار پیش می اید که با جسارتی قابل تحسین قلم را تیز می کنیم  وبه  جای جراحی سلاخی می کنیم به عبارت دیگر با روشی فرسوده و با هدف اسیب شناسی کانون و مدیران ان  وارد وادی قضاوت شده در حق هزاران ابرومندی که تازیانه جهل خورده اند و جور تبعیض را می کشند جفا می کنیم . ما در خیلی مواقع با قسم خوردن به ((تجربه ی زیسته )) عملا نه رنجی را طرح میکنیم و نه اندوهی را درمان.

به عنوان نمونه پیشنهاد می کنم مجددا در برخی مفاهیم نوشتارتان و بار گران و زخمناک نهفته در ان ها درنگی بفرمایید :

-راهبرد تحریک سردفتران برعلیه  کانون و مدیران ان

-راهبرد بر چسب زنی

-راهبرد پرونده سازی

-راهبرد مظلوم نمایی –اشقیا سازی

راهبرد توهین –

وشاید قصد و دغدغه ی  قلیلی همکاران همیشه معترض محترم این است که با برجسته سازی یک ناهنجاری ،ان را در قالب فاجعه و ماجرا به چهره ی خدومان این صنف  بکوبند .

3-تناقض گویی و اکتفا به موارد فرعی : سخن تازه  مرکزی و تا حدی ژورنالیستی ( شور افرین و نه ادراک بخش ) بعضی از همکاران گرامی این است که  کانون فعلی مرکز یا خراسان (به عنوان نمونه ) به پاتوق مبادله ی سند و رشوه و سو استفاده  بدل شده است و این امر را  محصول کمی و تجاری شدن صنف دفترخانه میدانند . همکاران محترم دائم المعترض عزیز معلوم نمی دارند که چه کسی (حقوقی یا حقیقی )طرف رشوه دهنده ی ماجرا است .در حالی که بسیاری از همکاران ما در کانونهای کل کشور خود قربانی  مناسباتی ظالمانه شده اند.

لااقل اگر در این مباحث تلگرامی  استدلال  می امد دیگر نیازی به تجربه ی زیسته نبود. همان گونه که در قرون وسطا ادم هایی ناشناس و بیگانه به خاطر اعتقاد به خدا دوست هم بودند در زمانه ما سود و پول و قدرت جویی  و طمع ،انسان های متنوع  و متعدد را همراه می سازد.لذا   بعضی همکاران نه از سر دلسوزی و عدالت خواهی و فقط به علت طمع یا در جوانی یا از سر جوانی  کانون سردفتران را به مثابه یک ملک یا سنگر میدانند که هر که بر کرسی ان تکیه زده ،  امکانات سردفتران  مستعد ولی بی پشتوانه  را در جهت منافع شخصی خود به خدمت گرفته است . در حالی که اگر همین دوستان قلیل همیشه معترض بر همین کرسی تکیه زنند خداوند را شاهد میگیرم ، آن میکنند که میکنند .(شاهد بنده ،پنجاه سال عمری است که از خداوند گرفته ام و بسیار دیده ام و اگر عمری باشد بسیار دیگر نیز خواهم  دید )

کارل پوپر اندیشمند دین شناس و جامعه شناس پر بیراه نگفته که :مردم در مورد چیزهایی که ندارند بیشتر صحبت میکنند .

خوش بود گر محک تجربه آید به میان     تا سیه روی شود هر که در او غش باشد

حال اگر این عریضه نویسان دائم المعترض فضای مجازی مرد راهند و اهل منطق و مدرک و مستند، نماینده یا نمایندگانی به کانون گسیل  تا با اعضای پاسخگوی  کانون وارد مذاکره شده تا اگر واقعا حرف و حدیثی است ما نیز مطلع شده و به صورت علمی  و عملی تکلیفمان را روشن و راهکاری بیابیم .

یارب آن زاهد خود بین که به جز عیب ندهید                          دود آهیش در آینه ادراک انداز

حمید سالاریان سردفتر 338 مشهد

 

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.