مقدمه
این نوشتار، که موضوع آن «حدود وظایف و مسئولیتهای دفتریار است»، ابتدائاً مقدمهای دارد که در آن، به ترتیب دربارهی دو محور ذیل بحث خواهم کرد:
1ـ پسوند «یار» در واژهی «دفتریار»،
2ـ چرایی الزام دفتریار به همراهی (با) و معاونت (به) سردفتر،
مروری اجمالی بر مجموع مطالبی که دربارهی حدود وظایف و مسئولیتهای دفتریار به «گفت» و «نوشت» درآمده، بیانگر آن است که تاکنون به بار معنایی پسوند «یار» در واژهی «دفتریار» کمتر توجه و تمرکزی صورت گرفته و حداکثر دربارهی مفهوم لغوی این واژه، آنهم در قالب کلمهی عربی «معاونت» به استناد لغتنامههای فارسی و غیرفارسی، سطوری چند نگاشته شده است. متقابلاً، آنچه اغلب در پاسخ به پرسش فوق محل درنگ بوده، عبارت است از عرضهی تاریخچهای مختصر از پیدایی ضرورت حضور فردی در سمت دفتریار در دفاتر اسناد رسمی، شرح وظایف دفتریار به استناد مواد قانونی، برشماری برخی از ابهامات که در شرح وظایف و مسئولیتهای دفتریار مکنون است و، بعضاً، انتقادهایی از تناقضها و تنگناهای موجود در ماهیت این وظایف و مسئولیتها که مانع از انجام و اجرای دقیق آنها در مرحلهی عین و عمل میشود. در نتیجه، جای بحثی، هر چند کوتاه، درخصوص پسوند «یار» خالی است که البته انتظار میرود طرح آن به وجه مدخل و مقدمهی بحث حاضر، سودمند باشد.
در بحث ذیل، بدیهی است پرداختن به معنای واژهی «یار»، به دلیل روشنی و آشکاربودگی این مفهوم، محل و موضوعیتی نداشته باشد، بلکه آنچه اعتنا و اقبالبرانگیز است، برشماری برخی از مهمترین ویژگیهایی است که فردی که میخواهد در سمت یارِ سردفتر انجام وظیفه کند، آنهم در جایگاهی که پیش از این در اختیار علما و فضلا و روحانیون بوده، به نظر میرسد بسیار حائز اهمیت باشد.
در توجهدادن خواننده به این موضوع، ارادهشده و آگاهانه نظر دارم به اینکه از رهگذر برجستهسازی ویژگیهایی که برخواهم شمرد، بارِ خاطر دفتریاران را در طیکردن مسیر پرفراز و نشیبی که پیشِ رو دارند، سنگینتر کنم. چه اگر یار شاطر آنها در سبکشمردن این بارِ گران باشم، مسیر یادشده به «بِئس المصیر» یا «بدْبازگشتگاه» مبدل خواهد شد.
دفتر اسناد رسمی، نهادی خصوصی است که جانمایهی وظایف متعددش، رسمیتدادن و مشروعیتبخشی به اسناد عادی مراجعان است. «رسمیتدهی» و «مشروعیتبخشی» به همان اندازه که کارویژهای گرانسنگ است، مستعد آن است که عامل این رسمیت و مشروعیت را به گرانجانی مبتلا کند. گرانیجان، سنگینی گوشِ روح و جان است از شنیدن ندای وجدان؛ ندایی که به محض مشاهدهی گسترهی میدان عمل و فراگیری دامنهی اختیار، صاحب خویش را نهیب میزند که به کژراهه و بیراهه گرفتار نیاید و زبانِ ظاهر و باطن را، که در شیوهی سخنگفتن و فکرکردن و قلمراندن وی متجلی میشود، به گناه نیالاید.
حال با این توضیحات، «دفتریار»ی که در کنار «سردفتر»ی، با گسترهی اختیاراتی تقریباً واسعه، قرار میگیرد باید چگونه یاری باشد و چه نوع معاونتی عرضه دارد؟
بیگمان پاسخ به چگونهبود چنان «یار»ی و معاونت و معاضدتی که عرضه میدارد، متأثر از مکانتی است که در آن جای گرفته و وجاهتی که این شغل به وی ارزانی داشته است. این مکانت، ضرورت بهرهمندی دفتریار از ایمان و باورمندی به وظیفه و مسئولیتی را که برعهده دارد، مقدم بر هر صفت دیگر ایجاب و اقتضا میکند. زیرا ایمان، خود «عاملِ خوف» است از خطر به معنای بزرگی؛ بزرگی مسئولیتی که از دفتریار انتظار میرود، و نیز «موجب رجاء» است به تأثیر حَضَر به معنای حضور با جسم و جان در ایفای وظایفی که بر دوش وی نهاده شده است.
اینچنین است که ایمان، دفتریار را در یاریرساندن به سردفتر نیرومند میگرداند و افزون بر آن، موجب سبقت یا پیشیجستن خودِ وی در انجام کارها به شکل مطلوب و رسیدن به غایت مقبول میشود. با این توضیح، «یار»، کسی است که بر خود چنین فرض کرده است که چون سردفتر، از او امری را بخواهد، فرمان بَرَد و هرگاه او را بخواند، پاسخ دهد و البته در مسیر این فرمانبَری و پاسخگویی، ابتدائاً خود را به سلاح همّت و حمیّت مجهز گرداند تا به برکت این غرور و غیرت، توفیق انجام شایستهی امور، نصیب وی شود و سردفتر نیز از آن، حظّ و حصّهای بَرَد.
دفتریار، بهواسطهی پسوند «یار»، کسی است که هر روز خویش را در دفترخانه، «روز کار» و فردا را «روزِ شمار» میداند. به عبارت دیگر، هراس او از آمدن روزِ شمار، او را نَفَسشمار نَفْس خویش کرده است.
پسوند «یار» به دفتریار آگاهی میدهد که در جایگاهی که از هرسو وسوسهی شیطان به ورطهی هلاک فرامیخواند، به چشم سِر، از دنیا بدرودگویان «روان» باشد و به زشتیهای آن، پشتکرده «شتابان»؛ و در سختیهایی که حین کار رخ مینماید، «شکیبا» باشد و در جهاد با نفس خویش «کوشا»؛ در باورش به کاری که انجام میدهد و خدمتی که میرساند، «برجا» و از اثرِ این استقامت، «بر کار» باشد.
«یار» در جایی چون دفترخانهی اسناد رسمی، بایسته است کسی باشد که مرگِ دورنما را به خود نزدیک ساخته، ترک لذت را بر خویش آسان شمرده، و خانهی دل را از هر هوس پرداخته باشد. چنین کسی بیگمان راه پرهیزکاری پوید و از چراغ هدایت، راهنمایی جوید.
«یار» سردفتر کسی است که خود را از دیدهی تیزبین عدل الهی، «نَرَسته» بیند و خدا را بر گذرگاه کردار خود «نشسته». پس در کار خویش، هم به تن «حاضر» باشد، هم به خرد «پیدا». بکوشد که از سخن ناسنجیده بپرهیزد و تا آماده نباشد، به کاری برنخیزد و آنگاه که برخاست، چالاک به کار درآویزد.
«یارِ» سردفتر کسی است که در دفترخانه، از انجام کارها به «شُبهت» و رفتن به «شهوت»، پروا دارد. به «سیرت» پیامبر (ص) اقتدا کند و بر «سنت» او بگرود و با رهروی در طریق این سنت و سیرت، از خطا وارهد.
«یار» سردفتر کسی است که میداند معاضدت و معاونت، «پیام رحمان» است و منازعت و مفارقت، «وسوسه و دمدمهی شیطان».
با این سخنان به فراز بعدی بحث خویش وارد میشوم که چرایی الزام دفتریار به همراهی (با) و معاونت به سردفتر است. آنچه در این فراز دربارهی واژهی معاونت بیان میکنم، سخنی است استحسانی یا از سرِ ذوق، مبنی بر اینکه «معاونت» از ریشهی «عون»، ابتدا با واژهی عربی «مَعَ» به معنای «با» آغاز میشود. این «با»، بای همراهی است و از آن، به وجه تعبیر (یعنی عبور از ظاهر چیزی و رسیدن به باطن آن به قصد عبرتگرفتن)، این نتیجه را میتوان اخذ کرد که عون یا یاری جز به همراهی امکانپذیر نیست و همراهی از همدلی ناشی میشود زیرا تا دلها یکی نشوند و هر دو، روی به یک قبله نکنند، همپایی صورت نخواهد گرفت و گامها، یک راه و مسیر واحد را نخواهند پویید.
همچنین نتیجهی دیگری که میتوان گرفت، این است که یارِ همواره همراه، منطقاً یاری امین است. بنابراین، سپردن معاونت به دفتریار، از سرِ امینشمردن وی است. خداوند نیز امانت خویش، که عشق الهی است، به اهلش میسپارد که پاسِ امانت بدارد و در نگاهداشت آن از چیزی فرونگذارد. از اینرو، رابطهی امین و مأمون، که در اینجا منظور رابطهی سردفتر و دفتریار است، رابطهای طولی است، نه عرضی. یعنی این دو در امتداد هماند، نه در مقابل یکدیگر.
آنچه در باب «یاری» و «معاونت» دفتریار گفته آمد، شاید این شبهه را پیش آوَرَد که شخصیت دفتریار، شخصیتی تابع و وابستهی به سردفتر است. حال آنکه نهفقط این سخن عقلاً پذیرفته نیست، بلکه باید گفت دفتریار، چه بهلحاظ وظایف تحویلی (که به موجب قانون، انجام آنها به وی تحویل شده است)، چه بهلحاظ وظایف ارجاعی (که از ناحیهی سردفتر به وی ارجاع میشود)، دارای شخصیت قانونی و مسئولیت مستقل است. گواه بیِّن قانونمندی شخصیت و استقلال مسئولیتهای دفتریار این است که دفتریار را شاهد دوم ثبت سند خواندهاند. قرارداشتن در جایگاه شاهد به هنگام واقعشدن امری که صِرف وقوع، به آن جنبهی سندیت میبخشد و آن را قابلاستناد میکند، ظرایف و دقایقی را برابر با نصّ قرآن و آیهی تداین (آیهی 282 سورهی بقره)، متوجه جایگاه حقوقی دفتریار میکند.
خوب است به این لطیفه توجه داشته باشیم که خطاب آغازین آیهی یادشده، مؤمنان هستند: «یا ایها الذین آمنوا اذا تدایَنتُم بِدَینٍ اِلی اَجَلٍ مسمّیً فَاکتُبُوهُ وَلیَکتُب بَینَکُم کاتب بِالعدل …». بهرهگیری از این آیه در بحث حاضر میتواند ذهن را به نتایجی چند درخصوص دفتریار، در مقام شاهد دوم ثبت سند، رهنمون کند از جمله اینکه دفتریار بنا به خطاب صریح آیه (یا ایها الذین آمنوا)، «مؤتمن» است؛ «عالِم» است زیرا هنر کتابت و کاتببودن در پی بهرهمندی از علم پدید میآید؛ و «عادل» است از آنرو که شهادت جز بر پایهی عدل استوار نیست.
اِشعار به فواید ناشی از ویژگیها و صفاتی که شرح آن رفت، تلاش برای اِحراز آنها یا، دستکم، حفظ و نگهداشت آنها را از سوی دفتریاران ایجاب میکند و اِکراه احتمالی آنها را از اهتمام تام و تمام به انجام وظایف و مسئولیتهایشان (که بسا برخی مضایق و موانع موجود بر سر راه ایفای تعهدات، موجب آن شده باشد)، به اِنتباه یا بیداری هرچه بیشتر بدل میسازد.
با این وصف که از دفتر یار بعمل امداما دریغ از اینکه حتی دیده شود و نظراتش در نزد سردفتر و مجموعه دفتر خانه دیده و شنیده شود
با سلام با توجه به مطالب فوق در اینجا لازم میدانم به چند نکته در مورد تضییع حق دفتریاران به اطلاع برسانم. در آیین نامه پیشنهادی بیمه وبازنشستگی سردفتران ودفتریاران اسناد رسمی که اخیرا درماهنامه کانون درج شده در تبصره ۱ و۲ ماده ۱۳ , حق بازنشستگی دفتر یار معادل ۸۰ درصد حق بازنشستگی سردفتر خواهد بود و به هر سردفتر {نه دفتر یار}علاوه بر حق بازنشستگی ماهیانه , ۱۰ درصد کل وجوهی که بابت حق بیمه پرداخت نموده نقدا پرداخت خواهد شد.حال فقط یک سوال آیا میزان ۱۰ درصد پرداختی به کانون باالسویه از سهم سردفتر ودفتر یار پردخت نمی شود یا مگر سردفتر به غیر از ۵ درصد سهم خودش وجه دیگری به کانون پرداخت می نماید.آیا کسی هست از حق دفتریاران در کانون سردفتران حمایت کند؟
دلم خوش است که نامم کبوترحرم است…..
ضمن عرض سلام و خسته نباشید
درکنار مطالب فوق باید مشکلات عدیده دفتریاران را نیز مطرح می نمودید چرا فقط اجرای بخشنامهها و آییننامههای انضباطی و جزایی در مورد دفتریاران اعمال میشود و از خدمات رفاهی و بازنشستگی خبری نیست؟؟؟