میترسم فردا روزی چشم باز کنیم و شاهد دایر شدن این دفاتر توسط کارمندان بازنشسته یا افرادی دیگر باشیم که قادر به انجام این وظایف هم نباشند … اگر این طرح نیز بدون نظر گرفتن توانائیها و تخصص دفاتر اسناد رسمی اجرائی گردد دیگر به کدامین نهاد و سازمان میتوان انتظار حمایت و مساعدت داشت؟ آیا برای محول کردن امور شبه قضائی صالخ تر از سران دفاتر نیروئی در جامعه وجود دارد؟ آیا در این وضعیت بازار و تعداد دفاتر اسناد رسمی ایجاد دفاتر موازی و شروع بکار نیروهای جدید و بی توجهی به ٨٠٠٠ نیروی فعال و آماده پذیرش مسئولیت منطقی است؟ آیا با وجود رکود و بیکاری مفرط که عنقریب با تعدیل نیروی اجباری کارکنان مواجه خواهیم شد ، بکارگیری افراد جدید میتواند شعار اشتغال زائی را تحقق بخشد؟ یک بار ایجاد اشتغال در حوزه دفاتر تجربه نافرجامی بود که در قوه قضائیه اتفاق افتاد و تکرار آن آثار زیانباری خواهد داشت …..دفاتر اسناد رسمی بدون تحمیل هزینه ای بر دوش دولت و قوه قضائیه و بدون نیاز به آماده سازی مکان و سرمایه ، بهترین گزینه برای تصدی دفاتر پیشخوان قوه قضائیه و حتی دفاتر پیشخوان دولت هستند و کدامین عامل موجب این بی توجهی به این سرمایه ملی است؟ چرا باید بیش از ٨٠٠٠ سردفتر که همگی از تحصیلکردگان علم حقوق و مسلط به امور حقوقی و ثبتی و تخصص لازم هستند با قریب نزدیک به ٢٠٠ هزار نفر دفتریار و کارکنان و افراد تحت تکفلشان در سطح کشور به چشم مسئولین و متصدیان امور نیایند؟
بر مدیران کلان سازمان ثبت اسناد و املاک و هیئت مدیره کانون سردفتران است تا وقت نگذشته و تصمیمات جدی و اجرائی نشده همتی نمایند تا فردا نگویند و نگوئیم کوتاهی شده است ….. )
نوشته سردفتر محترم جواد علیزاده